- دوش بزوئن
جهت پاسخ منفی شانه ها را بالا انداختن
معنی دوش بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
لزراندن و تکاندن ناگهانی تن، از سوی حیوانات هنگامی که بخواهند
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
دوخت و دوز کردن با سوزن
پا زدن به چوب کارگاه بافندگی قدیمی را گویند که باعث بافتن
مو بر بدن سیخ شدن، نق زدن، اعتراض کردن
رویش جوانه، جوانه زدن درخت
رشد کردن درخت، جهیدن و پریدن
ابری و بارانی شدن هوا
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
آتش زدن، آتش انداختن در چیزی
منتظر ماندن، چشمک زدن، اشاره با چشم، حساب بردن، تحریک
رویش گیاه، جوشش آب، در زدن
بخیه زدن کوک زدن
دل زدگی
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
دام داران ظروف محتوی شیر دوشیده را پس از انتقال به ظرفی دیگر
سورچرانی کردن
چرخیدن، دور زدن
ایستاده در یک جاماندن، توقف پرنده در جایی، جوانه زدن
تکان دادن متوالی کوزه ی بزرگ پر از ماست برای کره گیری
از خود بی خود شدن، پریدن عقل از سر گیج و منگ شدن
واژه ای تحقیرآمیز
جهیدن به جلو، پر و بال زدن، از شادی در پوست نگنجیدن
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
ریسیدن، تاباندن طناب و الیاف گیاهی
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
جوانه زدن، از درخت صاف بالا رفتن
بخیه زدن، کوک زدن
جویدن، جهیدن پرنده
نفس نفس زدن، دمیدن
به هن و هن افتادن، نفس نفس زدن
شانه بالا انداختن
بر رای و عقل کسی مسلط شدن، ترغیب کردن
برخورد کردن، جنگیدن دو گوسفند نر با هم